نیمانیما، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره

نیمای مامان

روز اولی که فهمیدم هستی

1392/4/24 2:32
نویسنده : مامان نیما
252 بازدید
اشتراک گذاری

یکشنبه 2 بهمن 1391 بود، مامانت حالت های خاصی داشت، یه بار دیگه که اومده بودی تو دلش و یهو پر کشیده بودی و رفته بودی هم این حالت ها رو داشت ولی چون خیلی ازش گذشته بود باورش نمی شد که دوباره دلت واسه مامان تنگ شده باشه و اومده باشی پیشش!

ساعت 11 بود یهو به سرش زد گفت برم یه بی بی چک بگیرم شاید معجزه بشه! خلاصه رفت از داروخانه یه بسته اسید فولیک و یه بی بی چک خرید و اومد خونه... 10 دقیقه بعدش داشت از خوشحالی گریه میکرد. آخه باور نمی کرد تو دوباره اومدی تو دلش! چسبیدی به دلش! و دیگه هم نخواهی رفت عزیز دلم!

با ناباوری زنگ زد به شوشو، اونم سر جلسه بود نمی تونست حرف بزنه، مامانی بهش گفت :...میدونی چی شده؟ گفت الان نمی تونم صحبت کنم، مامانی گفت: بی بی چکم + شده! و تلفن رو قطع کرد!

مامانی بلافاصله رفت آزمایشگاه نمونه خون داد که بابایی هم مطمئن بشه!

عزیز دل مامان، اومدنت مبارک باشه میدونم چه فرشته ای میشی و بی صبرانه منتظر دیدن روی ماهت هستم عزیزم بغل

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان جون نی نی
9 بهمن 91 16:01
سلام تبریک میگم
منم 4 ماه قبل یه سقط داشتم و امروز فهمیدم باردارم
خدا خودش نی نی هامونو حفظ کنه


الهی آمین امیدوارم شما هم بارداری بی خطر و سلامتی داشته باشی گلم